انجام آزمونهای روانی و خدمات روانسنجی
روانشناس مشهور، ثرندایک، میگوید: «اگر چیزی وجود داشته باشد دارای کمیت است و اگر دارای کمیت است، قابل اندازهگیری است!» سالیان سال است متخصصان سلامت روان به شکلی تعدیلشدهتر نیمنگاهی به این جمله دارند. آنها ضمن پذیرش انسان در هیئتی کلی با جنبههای آشکار و پنهانی که ارزش کشف و بهبود دارند، در پی ایجاد آزمونهای متعددی بودند که آنها را به جنبههای درونی مراجعین نزدیکتر کند.
از زمانی که فرانسیس گالتون (پیشتاز علم آمار و فعال در حوزههای مختلف علم) به مطالعۀ تفاوتهای فردی پرداخت و تلاش کرد تا روشهای نظاممندی برای سنجش انسان ایجاد کند تاکنون، آزمونهای مختلفی برای اندازهگیری هوش، شخصیت، استعداد و… ایجاد شدند. این آزمونها را میتوان با روشهای مختلفی از جمله مداد کاغذی یا عملی، فردی یا گروهی، کلامی یا غیرکلامی طبقهبندی کرد.
فارغ از هدف و نوعی که یک آزمون دنبال میکند، میتوان از یک چیز مطمئن بود: آزمونها در اتاق درمان، یکی از مهمترین ابزارهایی هستند که به روانشناس کمک میکند تا مراجع را بهتر بشناسد و راهنمایی دقیقتری متناسب با مدل شخصیتی، افکار و باورها، طرحوارهها و ظرفیت شناختی او ارائه کند.
یکی از دستهبندیهایی که میتوان از آزمونها ارائه داد، براساس گروه سنی مخاطبان آن است. برایناساس در ادامه برخی از مشهورترین آزمونهای کودک و بزرگسال را معرفی میکنیم:
آزمونهای کودک:
آزمون هوش وکسلر کودکان(WISC): آزمون هوش وکسلر برای کودکان (WISC) آزمونی برای اندازهگیری بهرهٔ هوشی کودکان ۶ تا ۱۶ است که دکتر دیوید وکسلر رئیس بخش روانپزشکی بیمارستانی در نیویورک آن را طراحی کرده است. نسخهٔ پنجم آزمون وکسلر کودکان تازهترین نسخه از این آزمون است که در ایران هنجاریابی و نرم شده است.
پرسشنامۀ علائم مرضی کودکان(CSI-4): گادو و اسپرافکین در سال ۱۹۸۴ پرسشنامهای را طراحی کردند که میتوانست براساس کتاب راهنمای آماری اختلالات آماری (DSM) اختلالات رفتاری یا هیجانی کودکان ۵ تا ۱۲ سال از قبیل سلوک، بیشفعالی/نقص توجه، اضطراب اجتماعی و… را مشخص کند. این پرسشنامه شامل ۲ فرم است که هر کدام را والد یا معلم کودک براساس مشاهداتی که از کودک داشتهاند، پاسخ میدهند.
آزمونهای بزرگسال:
امامپیآی یا پرسشنامهٔ چند فازی مینهسوتا (MMPI):امروزه تست MMPI یا پرسشنامهٔ چند فازی مینهسوتا (Minnesota Multiphasic personality Inventore) از پرکاربردترین تستهای شخصیتشناسی حوزهٔ سلامت روان است. این آزمون از ۱۰ مقیاس بالینی برای ارزیابی شخصیت و شناسایی الگوهای رفتارهای افراد در موقعیتهای مختلف استفاده میکند و به نوعی میتوان گفت ابزاری خودگزارشدهی است که عمدتاً برای افراد در شرایط بالینی و نه در حالت هنجار کاربرد دارد
آزمون نئو یا پنج عامل بزرگ شخصیت (NEO): آزمون نئو یا پنج عامل بزرگ شخصیت (Big Five)، برگرفته از نظریهٔ صفات در بحث شناخت شخصیت است. این آزمون میتواند ۵ فاکتور اصلی شخصیت که شامل برونگرایی، روانرنجوری، باوجدان بودن، گشودگی به تجربه و توافقپذیری می شود را به همراه زیر مجموعههایشان در افراد بررسی کند. ماهیت شناختی این آزمون میتواند در خودشناسی و بهبود عملکرد، مشاورۀ شغلی، مشاورۀ ازدواج و… کمک کند.
آرمون شخصیت ۱۶ عاملی کتل (16PF): روانشناس و نظریهپرداز مشهور، ریموند کتل، در نظریۀ شخصیت خود به روش تحلیل عاملی تهیه شده بود ۱۶ عامل را به عنوان زیربنای شخصیت افراد معرفی کرد. بر همین اساس بود که او یکی از پرکاربردترین آزمونهای شخصیتی را طراحی کرد که امروزه به عنوان آزمون کتل اجرا میشود و با توجه به الگوی شخصیتی بهدست آمده از آن میتوان برنامهریزی فردی مناسبی در حوزههای مختلف از قبیل آموزش، ازدواج، شغل و… داشت.
آزمون اختلال سنج بالینی میلون(MCMI): اواخر دهۀ ۶۰ میلادی آزمونی براساس مدل آسیبشناسی روانی تئودور میلون طراحی شد که امروزه آن را با نام میلون میشناسیم و برای بزرگسالان بالاتر از ۱۸ سال که غالباً در شرایط درمانی هستند یا سابقۀ بیماریهای روانی دارند مورد استفاده قرار میگیرد. این آزمون، ابزاری خودگزارشدهی است که شخصیت را الگویی بسیار پیچیده و عمیق میداند که ممکن است دچار الگوهای بالینی و یا آسیبهای شدید شود.
آزمون نیازهای اساسی گلاسر: ویلیام گلاسر، مبدع نظریۀ انتخاب، معتقد است که هر فرد با ۵ نیاز اساسی متولد میشود که این نیازهای برانگیزندههای اصلی رفتار و جهتدهنده به زندگی فردی و اجتماعی و حتی شغلی فرد است. نیاز به آزادی، قدرت، عشق و تعلق خاطر، بقا، تفریح. اما میزان نیاز همه به آنها یکسان نیست. همین تفاوت است که انتخابهای متفاوت ما در زندگی را شکل میدهد و به شیوۀ ارتباط ما با یکدیگر و حتی اتاق کار ما نفوذ میکند. در پرسشنامۀ گلاسر که برای افراد بالای ۱۳ سال طراحی شده، پس از پاسخ به ۳۵ سوال میتوانیم الگو و اولویت نیازهای اساسیمان را تشخیص دهیم. از کاربردهای آن میتوان در خودشناسی، برنامهریزی تحصیلی و شغلی و ازدواج و رابطۀ عاطفی اشاره کرد.
آزمون طرحوارههای یانگ: شما با چه عینکی به جهان نگاه میکنید؟ کدام خاطرۀ کودکیتان این عینک را ساخته؟ جفری یانگ در پاسخ به این دو پرسش اساسی مفهومی به نام طرحواره را مطرح کرد؛ الگوهای ذهنیای که حتی میتوانند نوع برخورد ما در روابط و زندگی را پیشبینی کنند. آزمون طرحوارههای یانگ به روانشناس کمک میکند تا تلههای ناسازگار مراجع مانند نقص و شرم، رهاشدگی، ایثار و… را پیدا کند و با برنامهریزی دقیقتری فرایند درمان را آغاز کنند. این آزمون یکی از پرکاربردترین ابزارهای سنجش در اتاق درمان در روزهای اخیر است.
آزمون سبک دلبستگی (RAAS): مفهوم دلبستگی که نخستین بار توسط جان بالبی مطرح شد و به نحوۀ ارتباط هیجانی دو انسان(برای مثال مادر و فرزند) اشاره داشت، کمکم راه خود را به نظریات بزرگسالی هم راه پیدا کرد. سال ۱۹۹۰ دو روانشناس به نامهای کولینز و رید با در نظر گرفتن اهمیت فوقالعادۀ سبکهای دلبستگی بر روابط انسانی آزمونی را تهیه کردند که دلبستگی افراد را بر مبنای سه عامل اصلی شامل نزدیک بودن، وابستگی و اضطراب میسنجید. این آزمون ۱۸ سوال دارد و افراد میزان توصیفی که گزارههای مطرحشده از آنها دارد را مشخص میکنند.
آزمونهای اضطراب و افسردگی بِک: دکتر بک که بنیانگذار رویکرد شناختدرمانی در روانشناسی است، به همراه همکارانش آزمونی را طراحی کردند که اعتبار آن طی پژوهشهای متعددی تایید شده است. این آزمون ۲۱ سوال دارد و سوالات آن با بررسی جنبههای ذهنی، بدنی و هراس در فرد میپردازند. نتیجۀ این آزمون که کارکرد بالینی دارد، میتواند به شروع بههنگام درمان اضطراب و افسردگی کمک کند.
آزمون استعدادیاب شغلی هالند: دکتر جان هالند، روانشناس آمریکایی، در پی نظریۀ شغلی خود که معتقد بود بهترین عملکرد شغلی افراد هنگامی اتفاق میافتد که همخوان با علایقشان باشد، آزمونی را ایجاد کرد که تاکنون یکی از پرکاربردترین و معتبرترین آزمونها برای سنجش رغبت تحصیلی و شغلی بوده است. پس از پاسخدهی به سوالات این آزمون شما در دستههای تیپ شخصیت شغلی هالند شامل: واقعگرا، پژوهشگر، هنری، اجتماعی، جسور، قراردادی قرار میگیرید و روانشناس میتواند با اتکا به آنچه از این آزمون دریافت کرده، در انتخاب شغل یا رشتۀ تحصیلی به شما کمک کند.
البته آنچه در بالا معرفی شد، صرفاً گوشهای از جهان شگفتانگیز آزمونهای روانی هستند و سایر آزمونها به فراخور موقعیت و نوع اطلاعات لازم مورد استفاده قرار میگیرند.
چنانچه که گفته شد آزمونهای روانی، ابزار کارآمد و مؤثری هستند که هم به شناخت خود فرد و هم به فعالیت هدفمندتر روانشناس در اتاق درمان کمک میکند، و حالا سوالی که ممکن است به ذهن هر فردی خطور کند آن است که: چگونه نتایج یک یا چند آزمون میتواند به شناخت یک فرد در اتاق درمان کمک کند؟ پاسخ آن است که آزمونها ابزارهای کمکی در کنار سایر روشهای سنجشی هستند که روانشناس مجرب بهخوبی میداند چگونه دادههای حاصل از آن را در کنار سایر دادههای بهدست آمده بیاورد و به تفسیر دقیق و مؤثری از فرد برسد.
تیم متخصصین مرکز خدمات روانشناسی و مشاورهٔ آرمانا آماده است تا در پایاترین و رواترین سطح ممکن آزمونهای مختلف روانشناختی را در راستای اهداف مراجعان و اتاق درمان اجرا و تفسیر کند.