استرس امتحان؛ عامل موفقیت یا شکست؟
اضطراب امتحان وضعیتی است که در آن دانشآموز یا دانشجو در موقعیت آزمون دادن استرس و آشفتگی قابل ملاحظهای را تجربه میکند. دو سوم از جوانان به حدی از اضطراب امتحان رنج میبرند که سازمان بهداشت جهانی آن را «نگرانکننده» میداند. سطوح بالای چنین اضطرابی تا حدی میتواند منجر به اختلال در توجه و تمرکز فرد و حتی مشکلاتی در حافظۀ کاری شود که وضعیت تحصیلی فرد را هم به خطر بیندازد.
از سوی دیگر، تأثیرات اختصاصی تنش و اضطراب بر روی هر فرد به عامل مهمی در خود فرد باز میگردد: دیدگاه فرد به استرس. تحقیقات نشان میدهند که اگر باور داشته باشیم استرس پاسخ مفید و موثری است که موجب ارتقای عملکرد ما در یک رویداد چالشانگیز می شود، میتواند کارکردی به نفع ما داشته باشد. اگر هم این استرس از حد بگذرد و دید مثبتی نسبت به آن نداشته باشیم، بیش از هرچیز آسیبزا خواهد بود.
از استرس کارآمد تا استرس ناکارآمد
هنگامی که با رویدادی چالش برانگیز مواجه میشویم، استرس تجربۀ رایجی است. ممکن است هنگام یادگیری مطلب جدید، آغاز یک رابطهٔ تازه، شروع یک کار جدید یا در یک مسابقه، استرس را تجربه کنیم. تجربهٔ ما از «استرس» در واقع بدن ما را برای مقابله با چالش آماده میکند. پاسخ به استرس از آن جهت میتواند مفید باشد که در شرایطی منجر به بهبود تمرکز و عملکرد میشود. مثال سادهای از این کارکرد، یک دونده است که با داشتن حد بهینهای از استرس، خود را با انرژی بیشتری برای رقابت آماده میکند. دانشآموزی که در جلسۀ امتحان نشسته است نیز به مقداری استرس نیاز دارد.
از جمله ویژگیهای فردی مؤثر بر بازخورد به استرس، آگاهی افراد نسبت به احساساتشان است؛ مطالعات نشان میدهند افرادی که نسبت به احساسات خود آگاهی دارند و احساسات برای آنها نمودی مشخص و واضح دارند، با احتمال بیشتری از میان خاکسترهای اضطراب و استرس سر بر میآورند و رشد میکنند؛ درواقع آنها استرس را در خدمت اهداف و کسب رضایت در کارشان درآوردهاند.
اما رابطۀ فرد و استرس همیشه خوب پیش نمیرود؛ هنگامی که رویدادها را به عنوان یک تهدید بالقوه و نه یک چالش ارزیابی میکنیم یا حتی زمانی که امکانات کافی برای مقابله با آن را در خود پیدا نمیکنیم، استرس کارکردهای مفید خود را از دست میدهد و دردسرهای فراوانی برای شناخت و رفتار فرد ایجاد میکند.
دلایل استرس امتحان در دانشآموزان و دانشجویان
امتحانات برای بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان بهعنوان یک تهدید تلقی میشوند. سختگیریها و انتظارات فزایندۀ والدین، عدم آمادگی فرد برای آزمون، کمالگرایی والدین و فرزندان، باورهای منفی نسبت به توانمندی هوشی و تحصیلی خود، قوانین انعطافناپذیر و سختگیریهای افراطی معلمان، از جمله مواردی هستند که این تهدید را تبدیل به منبع بیپایانی از تنش و اضطراب میکنند. وقتی این تنش زمینۀ نمرات ضعیف را فراهم میکنند، احتمال آسیب به احساس هویت، خودارزشمندی، رویکرد فرد نسبت به اهداف و رویاهایش وجود دارد. در این حالت، کسب نکردن نمرۀ قبولی را به مثابۀ شکست در تمامی جوانب زندگی در نظر میگیرد و این تعمیم افراطی تمام زندگیش را به خطر میاندازد.