انجمن روانپزشکی آمریکا (2013-2012) استرس را «الگویی از پاسخهای اختصاصی و غیر اختصاصی یک شخص به محرکها و رویدادهایی که تعادل فرد را بر هم زده و همچنین فشار بیش از حد که توانایی فرد برای مقابله را مختل می کند» توصیف میکند.
استرس اصطلاحی کلی است که به دو مفهوم مجزای «عوامل استرسزا»[1] و «فشار»[2] اشاره دارد. منظور از عوامل استرسزا ویژگیهای محیطی یا افکاری است، که منجر به واکنشی نامطلوب در فرد میشود. DSM-5 عامل استرسزا را اینگونه تعریف میکند: «هر نوع عامل هیجانی، فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، یا دیگر عوامل که تعادل طبیعی فیزیولوژیکی، شناختی، هیجانی و رفتاری فرد را مختل میکند». اصطلاح فشار، به واکنشهای نامطلوب یا جانبی فرد به عوامل استرسزا اشاره میکند (بامبِر، 2006).
در طول 50 سال گذشته تعاریف مختلفی از استرس ارائه شده است. استرس به معانی مختلفی به کار میرود. عدهای آن را کیفیت محرک بیرونی در نظر میگیرند (مثل یک مصاحبهٔ پراسترس[3])، منظور برخی، پاسخ به محرک است (مصاحبهٔ استرسزا). عدهای نیز استرس را محصول تعامل محرک-پاسخ میدانند (دلیل استرسزا بودن مصاحبه، دشواری آن و عدم آمادگی فرد است) (فیرس و ترال، 1389).
اکثر روانشناسانِ سلامت فعلی، طرفداران رویکرد تعاملگرای سوم هستند. در «مدل تبادلی استرس»، استرس را فرایندی میدانند که شامل، یک رویداد محیطی (عامل استرسزا)، ارزیابی آن (تهدیدآمیز یا بیخطر بودن آن)، پاسخهای فیزیولوژیکی، هیجانی، شناختی، رفتاری فرد به آن رویداد و ارزیابیهای مجدد (ثانویه) در پی بروز پاسخها و تغییر در عوامل استرسزا، هستند (فیرس و ترال، 1389).
استرس اصطلاحی است که از علم فیزیک به عاریت گرفته شده و اولینبار توسط هانس سِلیه [4] (1926) مطرح شد. سِلیه، جزو گروه دوم نظریهپردازانی است، که استرس را مبتنی بر پاسخ به محرک مفهومسازی کردهاند. او پاسخ به شرایط پراسترس را در 3 مرحلهٔ واکنش هشداری، تطبیق و خستگی یا فرسودگی توصیف کرد (بامبر، 2006). به اعتقاد او، استرس چاشنی زندگی است، میتواند تأثیری مثبت، منفی یا خنثی در عملکرد داشته باشد و رهایی از آن فقط با مرگ امکانپذیر است (حافظی، احدی، عنایتی و نجاریان، 1386).
در رویکرد شناختی-رفتاری که «نظریهٔ تعاملی»[5] استرس برخاسته از آن است، استرس، به عنوان میانجی شناختی و محصول تعامل بین فرد و محیط در نظر گرفته شده است. طبق این نظریه بیشتر موقعیتها یا رویدادها در ذات خود استرسزا نیستند، بلکه این ارزیابی و درک فرد از موقعیت یا رویداد است که آن را به «استرسزا بودن» میکند (بامبر، 2006؛ و حافظی و همکاران، 1386). به اعتقاد آیرون بک، چگونگی تفسیر و ارزیابی اطلاعات محیطی توسط فرد، واکنشهای هیجانی وی را تعیین میکند. این مدل با عنوان «مدل میانجی شناختی استرس»[6] شناخته میشود(بامبر، 2006).
هنگامی که فردی تحت استرس یا فشار است، پردازش اطلاعات وی مختل میگردد، که بهصورت تفکر تحریف شده، پریشانی هیجانی، و الگوهای ناسازگارانهٔ مرتبط با رفتار بروز میکند. بهعبارتی، شناخت بهطور مستقیم بین رویدادها یا موقعیتهای پراسترس زندگی و پریشانی هیجانی میانجیگری میکند. بک (1984)، در مدلی که ارائه کرد، 6 مرحله را شناسایی کرده است که با سایر مدلهای ارائه شده، مطابقت دارد(بامبر، 2006).
در توضیح این مدل 6 مرحلهای باید گفت: موقعیتها یا رویدادهای خاص ماشهچکان یا راهانداز واکنش به استرس هستند. شیوهای که فرد رویداد یا موقعیتی را درک و تفسیر میکند، متأثر از تنظیمات شناختی از قبل موجود در ساختار شناختی او، یعنی باورهای بنیادی است. به عقیدهٔ بِک، باورهای بنیادی هستهٔ اصلی اختلال شناختیِ تجربه شده توسط فرد، در واکنش به استرس هستند(همان منبع).
ارزیابی فرد از این موقعیت، تهدیدی آشکار برای منافع حیاتی وی است، و همچنین ارزیابی ثانویه از تواناییهای خود، چگونگی برخورد و مهار موقعیت، تعیینکنندهٔ بخش عمدهای از واکنش به استرس هستند و موجب فعالسازی پاسخهای اضطراری میشوند. ارزیابی ثانویه نقش محوری در رشد واکنشهای بعدی به استرس دارد. در ادامه برانگیختگی افزایش یافته و پاسخهای جنگ و گریز آغاز میشوند. این افزایش برانگیختگی تا حدی موجب افزایش عملکرد میشود، امّا در صورت ادامه موجب کاهش عملکردهای مقابلهای فرد خواهد شد(همان منبع).
در مرحلهٔ چهارم، فرد برای مواجهه با اثرات استرس، از راهبردهای تطابق استفاده میکند که در حقیقت بیانگر عملکرد فرد در پاسخ به استرسهای دریافت شده است و به صورت آگاهانه انجام میشود. در صورتی که نتیجهٔ راهبردهای انتخاب شده مثبت باشد، و حل آن با موفقیت همراه شود، تهدید ادراکی حذف شده و بهزیستی و سلامتی روانی و جسمی را به همراه خواهد داشت. امّا مواجهه مزمن با عوامل پراسترس و عدم موفقیت در حل و فصل آن، موجب فعالسازی مزمن پاسخهای اضطراری به استرس میشود و رشد نشانههای استرس را به دنبال خواهد داشت، که علاوهبر خود فرد خانواده را نیز تحت تأثیر قرار میدهد(همان منبع).
برسی ادبیات پژوهشی نشان دهندهٔ اتفاقنظر دربارهٔ این موضوع است که، یک تعامل شناختی میانجی بین فرد و محیط وجود دارد. بهطور خلاصه مدل شناختی استرس پیوند بین عوامل شناختی، عاطفی، انگیزشی و رفتاری را با راهاندازهای محیطی و رشد سندرم استرس نشان میدهد(همان منبع).
طبق تعاریف ارئه شده، یک عامل استرسزا شامل هر موقعیت یا رویدادی است که به نظر میرسد علت آشکارکننده یا تشدیدکنندهٔ مشکلات سلامت روانی است. بر اساس DSM-IV-TR، دو نوع اختلال به واسطهٔ عوامل استرسزا (شدید/ مزمن) ایجاد میشوند، که شامل PTSD و اختلالات انطباقی است. اختلال انطباقی، توسط عوامل استرسزای شایعتری همچون بیماری جسمی و از دست دادن شغل ایجاد میشود. درحالیکه، در ابتلا به PTSD، نیاز به عوامل استرسزای خارج از تجربیات عادی مثل سیل، زلزله شدید، تجاوز، جنگ یا شرارتهای بشری است (اوتمر و اوتمر، 1391؛ و موریسون، 1390).
منابع
American Psycological Association Officers.(2012-2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders. Fifth Edition DSM-5Tm. American Psychaitric Pablishing, Washington DC. Library of Congress Cataloging-in-Publication Data.
Bamber M.R,. (2006). CBT for occupational stress in health professionals : introducing a schema-focussed approach. New York: Simultaneously published in the USA and Canada by Routledge.This edition published in the Taylor & Francis e-Library, 2006.
فیرس، ای.جری، و ترال، تیموتی.جی. (1389). روانشناسی بالینی: مفاهیم، روشها و حرفه. (ترجمه: فیروزبخت، مهرداد). تهران: انتشارات رشد. (سال انتشار به زبان اصلی2002).
حافظی، فریبا، احدی، حسن، عنایتی، میرصلاح الدین، و نجاریان، بهمن.(1386). رابطهٔ علّی استرس چالش، استرس مانع پیشرفت، فرسودگی و انگیزش یادگیری با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره 32، ص 166-145.
اوتمر، اکهارت، و اوتمر، زیکلیند. (1390). اصول مصاحبهٔ بالینی بر مبنای DSM-IV-TR. (جلد دوم). (ترجمه: نصراصفهانی، مهدی.؛ نوحهسرا، شبنم.؛ خادم ارضا، نوشین، و قهاری، شربانو). تهران: انتشارات ارجمند. (سال انتشار به زبان اصلی2002).
موریسون، جیمز.(1390). مصاحبهٔ آغازین: ویرایش سوم، (ترجمه: بشردوست، فریبا). تهران: نشر روان. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 2008).
[1] Stressor
[2] Strain
[3] Stressful
[4] Hans Selye
[5] Transactional theory
[6] A Cognitive Mediated Model Stress
ممنون از مقاله خوبتون