در اختلال شخصیت خودشیفته که یکی از اختلالات روانیست، فرد مبتلا درون حباب اغراقآمیزی که از خود و دیگری ساخته زندگی میکند. در این حباب غیرواقعی، او خود را چنان در مرکز جهان و برتر میبیند که مدام انتظار تعریف و تمجید و احترام دارد، خود را محق میداند که همهچیز برایش فراهم باشد و در مقابل دیگران را از پشت عینک تحقیر نگاه میکنند. تعامل افراد خودشیفته با دیگران هم برخاسته از همین نوع نگاه است: همه در خدمت من! بدیهی است که با چنین الگویی از شخصیت، راه دشوار و طاقتفرسایی پیش روی اطرافیان فرد خودشیفته خواهد بود. برای تعدیل این وضعیت، لازم است نوع برخورد با آنها را نیز بهنحوی تغییر دهند که از سلامت روان خودشان نیز محافظت شود. اما چطور میتوانیم این کار را انجام دهیم؟
- بدانید که رفتار افراد خودشیفته ناشی از ناامنیهایشان است.
افراد خودشیفته بسیار آسیبپذیر هستند. آنها دیگران را زیر سؤال میبرند؛ تا حس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. تقصیرها را نیز بهخاطر انکار نواقص و اشتباهاتشان و حفاظت از خود در برابر حقارت و شرم، غالباً به گردن دیگران میاندازند. در واقع رفتارهای زنندۀ آنها به خاطر مشکلات شخصی با شما نیست؛ بلکه از ناامنیهایشان نشأت میگیرد؛ بنابراین سعی کنید این رفتارهای فرد خودشیفته را به پای خصومت شخصی او با خودتان نگذارید.
- بهجای اینکه از آنها بپرسید دیگران چه احساسی دارند، از آنها بپرسید دیگران چه فکر میکنند.
افراد خودشیفته توان همدلی بالایی ندارند، اما به آنچه دیگران در موردشان فکر میکنند، اهمیت میدهند. اگر مجبورید با یک فرد خودشیفته کار کنید، بهجای تمرکز بر احساسات، بر ایدهها تمرکز کنید.
- سعی نکنید تأیید فرد خودشیفته را به دست بیاورید.
خودتان را بشناسید. بهترین دفاع دربرابر توهینها و فرافکنیهای افراد خودشیفته، خودانگارۀ قدرتمند است. وقتی شما نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید، نادیده گرفتن انتقادهای بیرحمانۀ فرد خودشیفته برایتان راحتتر خواهد بود. توجه بیش از حد به آنچه فرد خودشیفته درمورد شما میگوید، ممکن است اعتمادبهنفس شما را تضعیف کند. پس بهجای توجه بیش از حد به این تحقیرها، دست از تلاش برای اثبات مسائل و حتی ارزش خودتان برای آنها بردارید و وارد دور بحث باطل نشوید.
- اگر فرد خودشیفته به شما آسیب میرساند، از او دوری کنید.
به یاد داشته باشید، یک رابطۀ سالم دوطرفه است. در چنین رابطهای احترام متقابل بوده و دو نفر با هم تبادلی سالم و عادلانه دارند. اما رابطه با فرد خودشیفته به احتمال زیاد دوطرفه نیست و فقط با هدف خوشحال کردن و حمایت از فرد خودشیفته پیش میرود. چنین رابطهای در طول زمان شما را فرسوده کرده و مانع پیشرفتتان میشود. دور شدن از فرد خودشیفتهای که احساسات ناخوشایندی در شما برمیانگیزد، احترام و ارزشگذاری برای خودتان است. اگر با یک فرد خودشیفته در رابطهٔ عاشقانه هستید، لازم است بهطور جدی به فکر پایان دادن به رابطه باشید و برای داشتن زندگی بهتر، از او بگذرید. اگر هم فرد خودشیفته یکی از اعضای خانواده شما است، بهتر است فاصلۀ مناسب با او را حفظ کنید.
- مرزی تعیین کنید و سعی کنید آن را نگه دارید.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشيفته قادر به برقراری رابطۀ سالم دوطرفه با دیگران نیستند. درواقع متوجه نیستند که شما هم مانند آنها انتظاراتی از رابطه دارید. به همين دليل دائماً «حق به جانب» به مرزهای دیگران تجاوز میکنند. برداشتن بدون اجازۀ وسايل، سرک كشيدن در ایمیلها و مكاتبات شخصي شما، گوش دادن به صحبتهایتان با ديگران و بدون اجازه دخالت كردن، دزديدن ایدهها و نظر دادن دربارهٔ مسائلی كه ارتباطی به آنها ندارد، از عادات رفتاری اشتباه اما رایج در افراد خودشیفته است. حتی ممكن است از شما انتظار داشته باشند مطابق با میل و خواسته آنها فكر يا رفتار كنيد. پس بسیار مهم است که برای خودتان مرزهایی تعیین کنید که هر چند ممکن است توسط فرد خودشیفته به چالش کشیده شود، اما باید برای حفظ آنها تلاش کنید. در غیر این صورت مرزهایتان را جدی نخواهند گرفت و بار دیگر نیز شما را در زندگی به ستوه خواهند آورد.
- انتقاد سازنده را با عبارتهای ملایم بیان کنید.
خودشیفتهها هرگز انتقاد تند و صریح را نمیپذیرند. انتقاد صریح تنها باعث میشود فکر کنند شما به آنها حسودی میکنید.
بعد از انتقاد از فرد خودشیفته با او بحث نکنید. وقتی فرد خودشیفته به شما حمله میکند طبیعتاً میخواهید از خودتان دفاع کنید و اثبات کنید که او اشتباه می کند. اما بهتر است خشمتان را کنترل کنید و با توضیح بیش از حد، انرژی خود را هدر ندهید؛ زیرا هرچقدر هم استدلالتان منطقی باشد، او به حرفهای شما گوش نخواهد کرد و بحث کردن درمورد مسئله، تنها منجر به وضعیتی ناخوشایند میشود.
- حمایت و اهمیت را در جای دیگری جستوجو کنید.
اگر به دلایلی قصد ادامۀ رابطه با فرد خودشیفته را دارید، در مورد انتظاراتتان از او با خودتان صادق باشید. یک فرد خودشیفته ناگهان تبدیل به شخصی که برایتان ارزش قائل است، نمیشود؛ به همین دلیل باید در جایی دیگر به دنبال حمایت عاطفی و خودشکوفایی بگردید. با کسانی در ارتباط باشید که کنارشان «خودتان» هستید و به احساسات و افکار شما اهمیت می دهند. برخی از افراد خودشیفته، برای کنترل همسرشان او را منزوی میکنند. بهتر است برای پیدا کردن دوستیهای جدید سالم یا بازسازی دوستیهای قدیمی ارزشمند وقت بگذارید و به دنبال فعالیتهایی باشید که در آنها از استعدادهایتان استفاده میکنید؛ بدین ترتیب، احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده و اعتمادبهنفس خود را بازیابی میکنید.
فراموش نکنید که زندگی با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته آسان نیست. اگر شما هم در برخورد با فرد خودشیفته دچار مشکل شدهاید لازم است بپذیرید که نمیتوانید تغییر بزرگی در شخصیت او ایجاد کنید. اگر امکان فاصله گرفتن از وی را ندارید، سعی کنید به کمک راهکارهای گفتهشده، از آسیب به سلامت روانتان و بروز مشکلاتی مانند کاهش اعتماد به نفس و افسردگی خود جلوگیری کنید.