گاهی هنگامی که احساسات بهخصوصی را تجربه میکنید، تمایل دارید آن را با کسی به اشتراک بگذارید. شاید در این مواقع با افرادی روبرو شده باشید که احساساتتان را بیاهمیت جلوه دادهاند و به عبارتی دیگر، هیجانات شما را بیاعتبار کردهاند. دشوارتر از شنیدن جملاتی مانند «تو حساس هستی» یا «نباید این حس را داشته باشی» از دیگران، شنیدن این گفتههای قضاوتگر از سمت خودمان است؛ صدایی چسبنده که بیوقفه سعی در تقلیل دادن احساسات و هیجانات شماست.
فارغ از آنچه دیگران دربارۀ شما میگویند، تا زمانی که نتوانید احساسات خود را تأیید کنید هیچکس نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد. در شرایطی که مغز شما به بیاعتبارسازی هیجاناتتان عادت کرده، ترک روند سابق به کمک و تمرین زیادی نیاز دارد. مغز هوشمند شما در تک تک لحظاتی که میخواهید خلاف جهت این خودگوییهای منفی حرکت کنید، سر باز میزند.
یک نقطۀ مناسب برای شروع تغییر این است که تواناییهایتان در توجه، درک، پذیرش و تنظیم احساسات را بهبود بخشید. برای این کار لازم است احساسات خود را مشاهده و درک کنید. احساسات در وجود ما خانه میکنند تا آنها را بپذیریم و خالصانه تجربه کنیم. سوال مفیدی که میتوانیم از خود بپرسیم آن است که به چه علت در حال حاضر این احساس را داریم؟ هر احساسی در سطوحی معتبر و بامعناست. بنابراین، به جای انتقاد یا سرزنش خود به خاطر احساسی که دارید، به سادگی از خود بپرسید که این احساس چه معنایی دارد. در ادامه، با راهکارهایی آشنا میشویم که به غلبه بر بیاعتبارسازی هیجانات خود کمک میکنند:
۱. بیاعتبارسازی خود را شناسایی کنید: «من باید» یا «من فقط باید» سرنخ هایی هستند که نشان میدهند بیاعتبارسازی خود در حال رخ دادن است. سعی کنید تشخیص دهید که چه زمانی این افکار یا الگوهای خودگویی منفی را دارید. آیا مدام خود را قضاوت میکنید؟ آیا مکررا الگوی بیاهمیت جلوه دادن احساساتتان را بروز میدهید؟
۲. آنچه به خود میگویید را ثبت کنید: خودگویی خود را بهطور دقیق بنویسید و سپس با صدای بلند بخوانید. آیا خود را بهشدت مورد انتقاد یا قضاوت قرار میدهید و انتظارات غیرواقعی دارید؟
۳. فکرتان را جایگزین کنید: فکر یا عبارتی که هیجاناتتان را بیاعتبار میکند را با یک سوال جایگزین کنید. کنجکاو باشید. فقط به این خاطر که «متوجه نمیشوید» چرا چیزی در حال رخ دادن است، به این معنا نیست که ارزشی ندارد. سعی کنید آن را بفهمید. شما خود، گذشتۀ خود و نظام باورهایتان را میشناسید و بهتر از هر کسی میدانید که چرا جهان را بهگونهای ویژه تجربه میکنید.
۴. مدل اعتباربخشی هیجانات را با دیگران به اشتراک بگذارید: به بیاعتبارسازی در دوستان و خانوادۀ خود توجه کنید. آنها را تشویق کنید که نسبت به این مسئله آگاه باشند. سپس میتوانید همراه هم با بیاعتبارسازی خود مبارزه و یکدیگر را حمایت کنید. همچنین توصیه میشود بیشتر با افرادی ارتباط داشته باشید که از اعتباربخشی شما حمایت میکنند؛ چنین افرادی مهربان، صادق، پذیرنده و تشویق کننده هستند.
۵. چارچوبگذاری کنید: داشتن مرزهای سالم برای رهایی از بیاعتبارسازی ضروری است. برای روابط خود بهگونهای مرز و چارچوب تعیین کنید که برای احساساتتان آسیبزا نباشد.
۶. احساس خودارزشمندی را در خود تقویت کنید: نهایتا اعتباربخشی به خود، از مسیر ارتقای اعتماد به نفس و ابراز وجود و بهواسطۀ مهارتآموزی ارتقا مییابد.
به یاد داشته باشید که احساسات شما معتبر هستند؛ زیرا شما آنها را احساس و تجربه کردهاید. اعتباربخشی به هیجانات خود، لزوما دردشان را کامل از بین نمیبرد؛ اما عملی محبتآمیز و همدلانه جهت تحمل بهتر شرایط خواهد بود. بنابراین لازم است به جای به حداقل رساندن تجربیات، فضایی برای حیات و ابراز وجود آنها ایجاد کنید.