ارتباط عاطفی افراد با یکدیگر، به عنوان نوعی رابطۀ متقابل در نظر گرفته میشود که در آن خواستهها و مسئولیتها به تعادل رسیدهاند و موجبات آرامش و رشد طرفین را فراهم میکنند. اما برخلاف این انتظار کلی، در برخی روابط تعادل گفتهشده بر هم میخورد؛ یکی از طرفین غرق در اکثر مسئولیتها میشود و رابطه به سمت شکل جدید و آزاردهندهای از پویایی به نام پویایی والد-فرزند حرکت میکند.
پویایی والد-فرزند، بازتاب نوعی خودنادیدهانگاری است که در صورت تداوم میتواند رضایت از رابطه و سلامت هیجانی را کاهش دهد. بازگشت به رابطۀ متعادل، نیازمند شکستن این الگوی آسیبزا از طریق درک اجزای این نوع از پویایی خواهد بود.
پویایی والد-فرزند
پویایی رابطۀ والد-کودک زمانی اتفاق میافتد که در رابطۀ عاشقانه یک نفر نقش والد و دیگری نقش فرزند را بر عهده می گیرد. والد این رابطه معمولا با قبول عمدۀ مسئولیتها، قوانین را نیز وضع میکند. در سمت مقابل، وابستگی شریک عاطفی کودکمنش به این نوع از مراقبت بیشتر و بیشتر میشود تا جایی که والد خسته و خشمگین شود یا فرزند رابطه دست به طغیان بزند.
در پویایی به سبک والد-فرزند، شخصی که نقش والد را بر عهده گرفته بسته به موقعیت میتواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، شوهر میتواند نقش پدر و مادر و زن از نظر مالی نقش فرزند را بر عهده بگیرد و نقشها را با کارهای خانه تعویض کند. آنچه در این نوع پویایی از بین میرود، ارتباطات بالغانه و صمیمیت است؛ سختگیری و رئیسمآبی یکی از طرفین و همراه و کمککننده نبودن طرف دیگر میتوانند در جای خود زمینهساز دلخوری و تعارضات جدی در رابطه باشند. پاتنر والدمنش از طرف مقابل خود کاری را می خواهد و مدام پیگیر آن میشود. پارتنر کودکمنش نيز گاهاً از روی عمد کار را انجام نمیدهد و اين پویایی ادامه مییابد.
نقش پارتنر والدگونه
والد رابطه، اغلب به صورت ذاتی تمایل به مراقبت دارد. آنها از فرایند مراقبت لذت میبرند و زبان ابراز عشق خود را در این مراقبت خلاصه میکنند. نیمۀ تاریک این والدگری، تمایل افراطی به کنترل همه چیز است، گویی که تنها یک راه درست برای انجام کارها وجود دارد. شریک والد میتواند طالب چیزهای بیشتری باشد، بر رابطه مسلط شود و حتی خودش از ابتدا رابطه را سر و سامان دهد. علیرغم ویترین زیبایی که مراقبتکننده بودن برای والد رابطه ایجاد میکند، پیام آزارندهای در پس این رفتارها وجود دارد: تو مانند یک کودک برای من غیر قابل اعتمادی و بهعلت درماندگی و نالایق بودن توست که خودم در انجام همه چیز پیشگام میشوم. آنها برای احترام به مرزهای شریک زندگی خود یا اعتماد به آنها در انجام کار درست مشکل دارند. این فرد ممکن است سبک دلبستگی مضطربانهتری داشته باشد و در مواجهۀ مستقیم با رفتار غیرمسئولانه و تعیین مرزهای مناسب به مشکل بر بخورد. هر قدر این افراد بیشتر زیر فشار مسئولیتهای زندگی و عدم مشارکت شریک زندگی خود خم میشود، بیش از پیش نسبت به او احساس خشم و انزجار میکنند.
نقش پارتنر فرزندگونه
در تکمیل رابطهای که یک نفر نقش والد را به عهده گرفته، شریکی نیز وجود دارد که در قالب فرزند رابطه ایفای نقش میکند. فرزند رابطه ممکن است در آغاز از مزایای شریک مراقبتکنندهاش لذت ببرد اما رفته رفته کار به جایی میرسد که او در جست و جوی احترام از سمت شریک عاطفی خود به در بسته میخورد. و از آنجایی که رفتارهای فرزند رابطه برخاسته از انفعال است، در اینجا هم شروع به کنارهگیری از این رابطه میکند. تحمل مرزهای صلب و محکمی که گاها در روابط وجود دارد، چنان برای این افراد دشوار است که برای عبور از آنها متوسل به پرخاشگری منفعلانه میشوند. این مسئله با سبک دلبستگی اجتنابی آنها نیز همخوانی دارد؛ این نوع دلبستگی سبب میشود تا خود را قربانی شریک زندگی خود بدانند و در عین احساس درماندگی، رها شدن از مراقبتهای شریک عاطفیشان را دشوار بدانند.
آنچه پارتنر والدگونه میتواند انجام دهد
شریکی که نقش والد را دارد، میتواند به همسر خود اجازه دهد تا به روش خودش در کارها کمک کند. برای آنکه این روش کارایی خود را حفظ کند، لازم است والد دست از کنترلگری مداوم بردارد. اما این تغییر رویه چندان آسان به نظر نمیرسد؛ سپردن کارها به به دیگران ممکن است او را مضطرب کند و به این فکر بیندازد که کارها همانطور که برنامهریزی کرده پیش میروند یا نه. کمی عقبنشینی از تلاش افراطی برای قبول تمامی مسئولیتها میتواند به استحکام رابطه و اعتماد شما به شریک عاطفیتان کمک کند. برای دستیابی به این اعتماد، میتوان از نظرات شریک زندگی خود در تصمیمگیریهای مشترک استفاده کرد؛ از شریک زندگی خود نظر بخواهید و اجازه دهید او هم کمی بر اوضاع کنترل داشته باشد. تهیه فهرستی از کارهایی که باید انجام شود و تقسیم وظایف، یکی از راه های ایجاد برابری بیشتر است. فارغ از تلاش برای برابری در اظهار نظر، لازم است با مشخص کردن نیازها و نظراتتان، از رنجش یکدیگر جلوگیری کنید و پذیرش خود را نسبت به آنچه مربوط به تفاوتهای فردی شماست، افزایش دهید.
آنچه پارتنر کودکمنش میتواند انجام دهد
پارتنر کودک منش میتواند نقش فعالتری در رابطه داشته باشد. دید روشنی نسبت به آنچه میتوانید انجام دهید ارائه کنید. تعیین مرزهایی مشخص که مورد توافق شما و شریک عاطفیتان هستند، روش بالغانهتری نسبت به بروز رفتارهای پرخاشگرانه-منفعلانه خواهد بود. اجازه دهید شریک عاطفيتان بداند که شما در کنار او هستید؛ برای نشان دادن این حمایت میتوانید فعالانه به او و مشکلاتش گوش کنید و مشارکت خود در امور خانه را افزایش دهید.
تغییر الگو
پویایی والد-کودک در روابط می تواند سمی باشد و ارتباط موثر و صمیمیت را از بین ببرد. اگر متوجه شدید که رابطۀ شما با این الگو مطابقت دارد، بدانید که زمان تغییر پویایی و ایجاد یک رابطۀ متعادل فرا رسیده. این نوع رابطه مستلزم آن است که هر دو طرف برای پیشبرد رابطه مشارکت داشته باشند و بهطور مشترک تصمیم بگیرند. هم پارتنر والد و هم پارتنر فرزند باید به خاطر داشته باشند که تغییر الگو به ارتباط صریح و مرزهای مشخصی از سمت هر دو نفر آنها احتیاج دارد. پارتنر والد باید کنترلگری خود را تعدیل کرده و به شریک خود نیز متکی باشد. به همین ترتیب، فرزند باید مسئولیت بیشتری را به عهده بگیرد و تلاش بیشتری برای رابطه انجام دهد.