«اما روزها او [اولیس] را می‌دیدند که روی صخره‌ها یا شن‌ها نشسته بود. با اشک، ناله و درد دل خود را شکنجه می‌داد و با چشم‌های جاری در سراسر بیابان پرآب به بیرون نگاه می‌کرد.»

سندرم اولیس چیست؟

نقل قولی که در ابتدای این متن خواندید، گوشه‌ای از مصائب و دشواری‌های اولیس (قهرمان افسانه‌های یونانی) است که سالیان درازی را گرفتار خطر در سرزمین‌هایی دور از عزیزانش بود. رنج، تنهایی و اضطراب مدام. شاید این‌ها بهترین کلماتی باشند که زندگی اولیس و مهاجران پس از او را توصیف می‌کنند. محنت و اضطرابی که بر دوش اولیس سنگینی می‌کرد، نام مفهوم مهمی در دنیای سلامت روان شد؛ سندروم اولیس، به وضعیت مزمنی اشاره دارد که فرد مهاجر یا پناهجو گرفتار استرسی دائمی، بی‌اشتهایی، بی‌خوابی، سردرد، تحریک‌پذیری و حتی در مواردی افسردگی می‌شود. با توجه به افزایش روز افزون شمار مهاجران و پناهجویانی که در جست و جوی زندگی بهتر یا رفاه حداقلی هستند، لازم است کمی بیشتر با این سندروم آشنا شویم.

فرد مهاجر، تمام زندگیش را در چمدان و خاطرات و تجربه‌هایش را در ذهن خود جای می‌دهد. آنچه از وجودش به مقصد می‌رسد، چینی ظریفی است که قرار است با چیزهای جدید پر شود؛ آدم‌های جدید، قوانین جدید، تفریحات جدید، ترس‌های جدید و چیزهای جدید دیگر. در هیاهوی خو گرفتن و آشنایی با آن‌ها، تنش‌های جدیدی پشت سر هم بر سر این چینی آوار می‌شوند. گاهی این تنش‌ها اجتناب‌ناپذیرند؛ مثلا مهاجری که از دایرۀ حمایت‌های اجتماعی محل زندگی قبلی خود فاصله گرفته و هنوز نتوانسته جای خود را در این اجتماع جدید پیدا کند. یا مهاجر دیگری که فرصت کمی برای پیدا کردن شغل دارد و به باقی‌ماندۀ اندک حساب پس‌اندازش فکر می‌کند. تلاش‌های او برای بقا در محیط جدید، محدودیت‌های دسترسی به تغذیه و درمان مناسب در بدو ورود، هدف‌های بلندپروازانه‌ای که محقق نمی‌شوند.

در هجمۀ این تنش‌ها، بدن مهاجر ساکت نمی‌ماند و پاسخی جسمانی-روانی به وضعیت جدید خواهد داشت؛ سندروم اولیس، هشداری برای از حد فراتر رفتن استرس است! پاسخ جسمانی در این سندروم ممکن است سردرد‌های میگرنی، درد‌های معده، بیخوابی، عصبی و تحریک‌پذیر بودن باشد. از سوی دیگر، سیستم روانی ما نیز با اضطراب مداوم، خستگی مفرط، غم و اندوه، اعتماد به نفس پایین و ترس فراوان زنگ خطر را به صدا دربیاورد. نتیجۀ چنین آشفته بازاری ممکن است چیزی جز افت عملکرد و یا تمایل به پر کردن این حفرۀ عمیق با الکل و مواد اعتیادآور دیگر نباشد. برای خروج از این هزارتوی فرسوده‌کننده، چه راهکارهایی وجود دارد؟

پیشگیری از سندرم اولیس

مانند همیشه، این قاعده را نباید فراموش کنیم: پیشگیری بهتر از درمان است! برای پیشگیری از سندروم اولیس، لازم است فرد مهاجر: 

  • تجربیات افراد مختلف، از خوشی‌ها تا سختی‌هایشان را مطالعه کند. 
  • اهداف واقع‌بینانه‌ای برای زندگی جدید خود وضع کند که منطبق با شرایط و توانایی‌هایش باشد.
  • ضمن تقویت زبان کشور مقصد از محدودۀ امن خود فراتر برود و خود را به عنوان عضو جدید این اجتماع معرفی کند.
  • خاطرات گذشته را گرامی بدارد؛ اما به جای غرق شدن مداوم در آن‌ها، برای ساخت خاطرات جدید تلاش کند.

علاوه بر راهکارهای پیشگیری‌کننده و تلاش برای دستیابی به معنای جدید در زندگی پس از مهاجرت، لازم است برای رفع عوامل تنش‌زا تلاش کنند و در صورت ادامه‌دار شدن این وضعیت، از حمایت گروه‌های درمانی یا انجمن‌های مهاجران بهره‌مند شوند.

دیدگاهتان را بنویسید