خودکشی، مرگِ ناشی از صدماتی است که شخص عمداً به خودش وارد می‌کند. قصد، فکر، آماده‌سازی، تلاش ناموفق یا ناکام در بررسی خودکشی اهمیت دارند. شواهد نشان می‌دهند خودکشی بین افراد ۲۴-۱۵ ساله، سومین و در بین افراد ۴۴-۲۵ ساله، چهارمین علت مرگ است. همچنین مهم است بدانیم الگوی خودکشی در کشورهای مختلف متفاوت است.

خودکشی موقعیتی بحرانی برای خانواده‌ها و نیز هراس‌آور برای درمانگران است. اغلب درمانگران مایل هستند تا چنین مواردی را ارجاع دهند. هرچند ارجاع به درمانگر باتجربه از ضروریات حرفه‌ای است، اما با توجه به اینکه در فرایند درمان گاهی ناگزیر از مواجهه با چنین شرایطی هستیم، باید مهارت‌های مداخله‌ای مرتبط را بیاموزیم. از جمله مدل‌های درمانی مختلف تدوین شده برای مقابله با خودکشی شامل: CBT، رفتار درمانی دیالکتیک، مداخله در بحران، روان‌درمانی پویشی، معنویت درمانی و بستری هستند. البته در نظر گرفتن «دارو درمانی به عنوان یک ضرورت» مورد اهمیت بالینی است.

* اقدام‌کنندگان به خودکشی به ترتیب، ۴ دسته هستند:

۱- «اقدام‌کنندگان ناامید»: برانگیزانندهٔ اصلی در این افراد ناامیدی‌ست. ناامیدی در اکثر اختلالات روان‌پزشکی وجود دارد اما در افسرده‌ها شایع‌تر است.

۲- «اقدام‌کننده‌های نمایشی یا تکانه‌ای» دومین گروه هستند که تحت‌تأثیر هیجان، برانگیختگی یا جلب توجه دست به خودکشی می‌زنند.

۳- «اقدام‌کنندگانی که تحت تأثیر توهم‌های دستوری دست به خودکشی می‌زنند» و اغلب در طیف بیماران روان‌پریش قرار دارند.

۴- «اقدام‌کننده‌های منطقی» چهارمین گروه هستند که تحت‌تأثیر دلایل منطقی مرگ را انتخاب می‌کنند. این افراد به‌ندرت طالب درمان هستند و اغلب به بیماری جسمی بدخیم مبتلا هستند.

تأکید بر این نکته لازم است که مداخله در هر چهار دسته ضرورت دارد.

* آیا بستری برای همهٔ بیماران خودکشی‌گرا ضروری است‌؟

دربارهٔ آن دسته از مراجعینی که علاوه‌بر «افکار خودکشی»؛

– طرح و نقشه‌ای برای اجرا دارند،

– احساس ناامیدی می‌کنند،

– کنترل تکانهٔ ضعیف دارند،

– دارای حمایت خانوادگی نیستند،

– محیط زندگی‌شان از نظر تهیه و وجود ابزار خودکشی امن نیست،

بستری در بیمارستان الزام دارد.

اما افرادی که از حمایت خانوادگی خوبی برخوردارند و طرح و نقشه مشخص برای خودکشی ندارند، نیازی به بستری نیست.

عوامل خطر در خودکشی:

در سنجش خطر خودکشی باید عوامل جمعیت‌شناختی، زیستی، روان‌شناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرند.

–       عوامل جمعیت شناختی شامل:

1- سن

2- جنس

3- بیکاری و تحصیلات پایین

4- تجرد

5- انزوای اجتماعی

6- سوء مصرف مواد و الکل

–       عوامل زیستی

1- ابتلا به بیماری‌های بدخیم پزشکی مثل سرطان، ایدز، درد مزمن و …

2- ابتلا به بیماری‌های روان‌پزشکی جدی مثل اسکیزوفرنیا، افسردگی اساسی، اختلال شخصیت مرزی و …

3- وجود تاریخچه‌ای از اقدامات قبلی

4- بدرفتاری و آزار دیدن در کودکی

–       عوامل روان‌شناختی:

1- ناامیدی

2-تکانش‌گری

3- نقایص حل مسئله

4- کمال‌گرایی

5- احساس فقدان

–       عوامل اجتماعی

1- وضعیت اجتماعی-اقتصادی آشفته

2- مشکلات شغلی

3- تعارضات خانوادگی

4- جدایی

5- مرگ عزیز

6- بیماری یکی از اعضا خانواده

7- بی‌خانمانی و بیکاری

8- وجود عوامل خطر در محیط زندگی مانند: وجود اسلحه یا مواد یا داروهای خطرناک در منزل، دسترسی به ابزار خطرناک، مواجهه با اقدامات خودکشی دوستان یا اعضا خانواده و …

 عوامل محافظت‌کننده از خطر خودکشی:

–       تأهل

–       والد بودن

–       داشتن معنا و هدف زندگی

–       وابستگی به فردی خاص، کارهای ناتمام مهم و تعهد داشتن

–       اعتقاد به خدا و باورهای مذهبی

–       داشتن اهداف اخلاقی و مذهبی و پرداختن به آن‌ها

سنجش و ارزیابی خطر خودکشی:

سنجش و ارزیابی خطر خودکشی در سه مرحله انجام می‌شود:

1- جمع‌آوری اطلاعات پایه که در برگیرندهٔ شناسایی مراحل خطر ایستا و پویا، عوامل محافظت‌کننده از خطر و زنجیرهٔ خودکشی است؛ کمک می‌کند میزان در خطر بودن بیمار برآورد شود.

مصاحبهٔ بالینی و پرسش‌نامه (مقیاس ناامیدی بک، افسردگی بک-2 و مقیاس افکار خودکشی verst) دو ابزار مهم ارزیابی هستند. در ارزیابی پرسشنامه‌های فوق باید تحلیل محتوا داشته باشیم و از این طریق عوامل برانگیزاننده یا تشدیدکننده را به دقت مورد بررسی قرار دهیم.

منظور از شناسایی عوامل ایستا، مؤلفه‌های جمعیت‌شناختی، وراثتی، خانوادگی، بیماری‌های خاص جسمی و تاریخچهٔ قبلی خودکشی هستند که غیرقابل تغییر بوده و مورد مداخله نیستند. زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی دارند؛ امّا مردان بیشتر در اثر اقدام به خودکشی می‌میرند. همچنین میزان خودکشی در نوجوانی و سالمندی بالاست. در صورت وجود سابقهٔ خودکشی در بستگان نزدیک حتماً دلایل اقدام، زمان خودکشی و دیدگاه خود مراجع را بررسی کنید. بیماری‌های جسمانی لاعلاج، صعب‌العلاج، مزمن و ناتوان‌کننده، فرد را به سوی ناامیدی و درماندگی سوق می‌دهند. افراد با سابقٔ خودکشی در معرض خطر هستند؛ به ویژه آنان که از نجات خود ناراضی هستند.

عوامل خطر پویا، عواملی هستند که قابل کنترل بوده و با درمان، بهبود و کاهش می‌یابند. آن‌ها شامل اختلالات روان‌پزشکی، ویژگی‌های شخصیتی، عوامل‌ برانگیزانندهٔ خطر، شیوه‌های مقابلهٔ فرد، پیروی نکردن از تجویزهای درمانی و دسترسی به ابزار مرگبار هستند.

ابتلا به بیماری‌های روان‌پزشکی همچون اختلالات خلقی، اسکیزوفرنیا، اختلال افسردگی اساسی، اختلال استرس پس از آسیب و سوء مصرف مواد و الکل و برخی اختلالات شخصیت مانند مرزی با اقدام به خودکشی رابطه دارند. کمال‌گرایی، تحمّل پایین، تحریک‌پذیری، احساس شدید خشم و اعتمادبه‌نفس پایین از جمله ویژگی‌های شخصیتی خطرساز هستند. از عوامل برانگیزان مهم می‌توان به دو دسته عوامل بیرونی (رویدادهای استرس‌زای بحران‌ساز: از دست دادن شغل، طلاق و …) و درونی (افکار و احساسات منفی و ناکارآمدی که فرد را به سمت درماندگی و ناامیدی سوق می‌دهند) اشاره کرد. از طرفی چگونگی مقابله با مشکلات در افراد متفاوت است. برخی به روش‌های مؤثر و برخی با روش‌های هیجانی و زیان‌بار (مثل مصرف مواد و الکل، روابط پرخطر و …) به خودکشی و خودزنی متوسل می‌شوند. عدم رعایت دستورات درمانی در بیماری افسرده و به شدت ‌ناامید که درصدد اقدام به خودکشی است، موجب می‌شود راهکار جایگزینِ بستری و دریافت شوک الکتریکی را داشته باشیم. دسترسی به ابزار مرگبار و خطرناک (مانند اسلحه، چاقو، دشنه، مواد سمی، داروهای خطرناک و …) باید محدود شود و این اقدام نیاز به حمایت خانواده دارد.

عوامل محافظت‌کننده دستاویزهایی خوب هستند که بیمار به‌واسطهٔ چنگ زدن به آن‌ها از اقدام به خودکشی حفظ می‌شود. منظور از زنجیرهٔ خودکشی، سلسله مراتبی است که فرد به ترتیب به سوی خودکشی می‌رود. در اغلب خودکشی‌ها (به‌جز موارد تکانشی) ابتدا فرد فکر خودکشی دارد، بعد طرح و برنامه برای اقدام شروع می‌شود، سپس ابزار مقدماتی را مهیا می‌کند مثلاً خداحافظی از دوستان، نوشتن وصیّت، بخشیدن اموال و …، و در نهایت اقدام را عملی می‌کند.

2- فرمول‌بندی سنجش خطر: این مرحله برآورد دقیق شدت خطر خودکشی و دیگرکشی است. بررسی دقیق فکر خودکشی، قصد خودکشی، طرح یا نقشهٔ خودکشی، دسترسی به ابزار خودکشی، میزان مرگبار بودن خودکشی، و اقدامات قبلی. اوّلین تکنیک مهم در این مراحل ارتباط درمانی مناسب و همدلانه است. اینجا باید عوامل زمینه‌ساز، آشکارساز و تداوم‌بخش (پیشایندها، باورها و پیامدها) و منابع حفاظتی مشخص و در قالب الگوی شناختی رفتاری تدوین شوند.

3- تدوین طرح درمان (طرحی برای کاهش خطر و پیشگیری از بروز خودکشی)

درمانگر با توجه به نتایج سنجش و ارزیابی و فرمول‌بندی، طرح درمان را تدوین می‌کند. در این راستا ابتدا باید اهداف و راهبردهای درمانی برای رسیدن به اهداف مورد نظر مشخص شود. سپس برنامه‌ای قابل انعطاف برای هر جلسه داشته باشد. اینجا هدف جلوگیری از اقدام به خودکشی و تلاش برای زنده نگه داشتن بیمار است.

طرح درمان شناختی-رفتاری در مدیریت خودکشی

درمان شناختی رفتاری رویکردی تجربی و مبتنی‌بر حل مسئله است و علاوه‌بر رفتار آشکار به رفتار نهان نیز می‌پردازد. به شیوه‌ای مشارکتی انجام می‌شود (هم در مرحلهٔ سنجش و هم درمان) تصمیم‌گیری در هر مرحله باید با توافق و مشارکت بیمار باشد تا مانع از تشدید ناامیدی وی شود. مهم است وقتی بیمار سطح انرژی پایین، انگیزهٔ ناکافی دارد یا دچار دوسوگرایی است، فرایند مشارکت درمانگر پررنگ‌تر می‌شود تا با مصاحبهٔ انگیزشی توافق وی را کسب کند و خطر را به حداقل برساند.

مثال: «به نظر می‌رسد شما خودکشی را بهترین راه‌حل می‌دانید، این چیزی است که باید در مورد آن صحبت کنیم، چون کسی که بمیرد دیگر برای امتحان راه‌حل‌های دیگر فرصتی نخواهد داشت»

* اهداف رویکرد شناختی-رفتاری در مدیریت خودکشی:

1- کاهش شدت افسردگی، ناامیدی و کنترل فکر خودکشی

2- افزایش توانایی حل‌مسئله و مهارت‌های مقابله‌ای

3- گسترش یا تقویت شبکهٔ حمایت اجتماعی

4- تشویق بیماران به پذیرش درمان‌های دارویی، ترک اعتیاد و دیگر مداخلات روانی-اجتماعی

5- آموزش به بیمار دربارهٔ رابطهٔ تعاملی بین افکار، احساسات و رفتار

6- آماده‌سازی بیماران، خانواده‌ها و دوستان برای اقدام مناسب در مواجهه با خودکشی

مداخلات شناختی-رفتاری شامل:

§        دلایل و انگیزه‌های بیمار از خودکشی را بررسی کنید:

همکاری در این مرحله به تدریج و با برقراری رابطهٔ درمانی خوب حاصل می شود:

«انتظار داری با خودکشی به چه چیزهایی برسی»

«چه شواهدی داری که اقدام به خودکشی بهترین گزینه است»

§        شواهدی در راستای اینکه خودکشی بهترین گزینه است، جمع آوری کنید:

بخواهید از ناامیدی‌اش گوید، سپس شواهدی در تأیید این که «اوضاع ناامید‌کننده است» بیاورد. وقتی وضعیت را مجدد ارزیابی کرد، متوجه می‌شود آنقدرها هم ناامیدکننده نیست و تحت‌تأثیر خطاهای شناختی واقعیت‌ها را تحریف شده می‌بیند.

§        به شناسایی عوامل محافظت‌کننده بپردازید:

چرا و به چه دلایلی تاکنون اقدام نداشته است؟ دلایل عدم اقدام ریسمان‌های نجات هستند بنابراین، آن‌ها را دقیق بررسی و سپس برجسته کنید.

§        فهرستی از مزایا و معایب زندگی و مرگ تهیه کنید.

§        روشی مفید که به کمک بیمار انجام می‌شود و در مداخلات اولیه بسیار مهم و کاربردی است. نکات زیر در این بخش مهم هستند:

–       در مورد اینکه ممکن است خودکشی بهترین گزینه نباشد، در بیمار تردید ایجاد کنید.

–       بررسی گزینه‌هایی که می‌توان جایگزین خودکشی باشند.

–       بخواهید متعهد شود تا برای مدتی از اقدام به خودکشی صرف نظر کند (به نوعی زمان‌خریدن برای یافتن راه‌حل‌های مناسب برای مشکلات است).

–       در ارائهٔ راه‌حل‌ها واقع‌بینانه عمل کنید و امیدواری بی‌جهت ندهید. بیماران باید با واقعیتِ اجتناب‌ناپذیر بودنِ بروز مشکلات در زندگی آشنا شوند.

–       بخواهید خودکشی را آخرین گزینه در نظر بگیرد و قبل از اقدام همهٔ راه‌حل‌های جایگزین را امتحان کند.

§        تحریف‌های شناختی را جستجو کنید.

زمانی که بیمار ناامید است و تمایلی به همکاری ندارد، به تحریف‌های شناختی توجه کنید و آن‌ها را اصلاح کنید. نباید رویکردتان مواجهه‌ای و مشاجره باشد. در کنار بیمارتان باشید و در شناسایی و اصلاح خطاهای شناختی تلاش کنید.

§        راه‌حل‌های جایگزین را در نظر بگیرید.

وظیفهٔ شماست که انگیزه را در بیماران ناامید برانگیزید و همکاری آنان را جلب کنید تا بتوانند به سایر راه‌حل‌های جایگزین خودکشی توجه کنند. از همدلی، اطمینان‌بخشی و بارش ذهنی استفاده کنید.

§        قرارداد ببندید.

پس از شناسایی معایب و مزایای زندگی و مرگ، قرارداد درمانی کتبی خودکشی ضرورت دارد. از او بخواهید در طول کار روی مشکلات، از اقدام به خودکشی صرف نظر کند.

§        ایمن‌سازی محیط زندگی بیمار

ابتدا موقعیت‌های برانگیزانندهٔ خودکشی را شناسایی کنید و سپس روش‌های مقابله با آن‌ها را بیابید. دور کردن ابزار پرخطر یک ضرورت است و از اقدامات تکانشی پیشگیری می‌کند. 

§        ملاقات‌های بیشتری با بیمار ترتیب دهید.

در شرایط بحرانی باید هفته‌ای 2 تا 3 ملاقات داشته و به‌صورت تلفنی در دسترس بیمار باشید.

§        به احساس خشم بیمار رسیدگی کنید.

اگر تکانه‌های خودکشی مرتبط با خشم شدید است، موقعیتی فراهم کنید تا بیمار بتواند خشم خود را در فضای درمانی به شکلی مناسب تخلیه کند. دقت کنید در این مرحله ممکن است برخی شیوه‌های ابراز خشم مورد پسند یک درمانگر نباشد امّا از اقدام به خودکشی بهتر است. مانند: شکستن لیوان، خط‌خطی کردن با ماژیک قرمز، کوبیدن به بالش، فریاد و … . بعد از آن به بیمار کمک کنید به برانگیزاننده‌ها بپردازد و راه‌حل‌های مناسب و مؤثر بیابد. معمولاً افراد با اختلال شخصیت مرزی در این دسته قرار می‌گیرند. آموزش مهارت برای کنترل تکانهٔ خشم مهم است.

§        ارجاع روان‌پزشکی و دارودرمانی را به‌عنوان یک فوریت مورد نظر قرار دهید.

نکتهٔ آخر: برای افزایش کارایی مداخلات شناختی-رفتاری، اتخاذ رویکردی تیمی در درمان مهم است. درمان‌های دارویی، بستری و شکستن قانون رازداری از جمله چالش‌هایی هستند که به‌عنوان درمانگر با آن‌ها مواجه می‌شوید. بنابراین به مشارکت با سایر متخصصان، ایجاد شبکهٔ حمایتی برای درمانگران نیاز است، تا در کار با این گروه از بیماران خود را تنها حس نکنند و از حمایت در شرایط بحران برخوردار باشند. همچنین در صورت لزوم ارجاع بیمار را به همکاری دیگر از قلم نیندازید.

منابع

مقابله با خودکشی: راهنمای روان‌شناسان، روان‌پزشکان و مشاوران.(1391). شهربانو قهاری. نشر قطره

مدیریت خطر خودکشی.(1390). کوچر و چهیل (ترجمهٔ شهربانو قهاری). نشر قطره

درمان رفتاری-شناختی اختلال دو قطبی.(1390). شهربانو قهاری. نشر قطره

 

4 thoughts on “مدیریت خودکشی

  1. داریوش رحیمی says:

    من مدام افکار خودکشی دارم واین افکار درد از بدنم شروع میشه از شکم گرفته تا قلبم و ومعده ام و سرم نمیتونم از ذهنم پاکش کنم تا دویونه میشم کسی هست بهم کمک کند خیلی ممنونم

دیدگاهتان را بنویسید