تأثیر بازداری هیجانی بر روابط عاطفی: وقتی نمی‌تونی بگی «ناراحتم»

بسیاری از ما در روابط عاطفی‌مان با دیوارهایی نامرئی زندگی می‌کنیم؛ دیوارهایی که نه از جنس بی‌علاقگی یا سردی، بلکه از جنس نگفتن، نداشتنِ کلمات و سکوت‌هایی‌اند که ریشه در بازداری هیجانی دارند. این پدیده که در روان‌شناسی به‌عنوان «بازداری هیجانی» شناخته می‌شود، نه‌تنها مانعی بر سر راه ابراز احساسات است، بلکه به‌مرور زمان روابط را به ورطه‌ی فرسودگی، سوءتفاهم و گسست سوق می‌دهد. در این مقاله، به بررسی علمی این پدیده، علل و تأثیرات آن بر روابط عاطفی، و راهکارهای درمانی خواهیم پرداخت.

بازداری هیجانی چیست؟

بازداری هیجانی (Emotional Inhibition) حالتی روان‌شناختی است که فرد در آن تمایلی یا توانایی ابراز احساسات خود را از دست می‌دهد. این وضعیت معمولاً از ترکیبی از عوامل رشدی، باورهای ناکارآمد و تجربیات آسیب‌زا نشأت می‌گیرد. بازداری ممکن است آگاهانه باشد (مثلاً فرد خود را کنترل می‌کند که چیزی نگوید) یا ناآگاهانه (فرد حتی نمی‌داند چه احساسی دارد). در بسیاری از موارد، فرد با خود می‌گوید: «الان وقتش نیست»، «الان نمی‌فهمند من چی می‌گم»، یا «اگر چیزی بگم ممکنه ازم فاصله بگیرند». این تردیدها و مکث‌ها، به مرور تبدیل به سکوتی مزمن می‌شوند.

چه کسانی بیشتر در معرض بازداری هیجانی‌اند؟

برخی افراد به دلیل پیشینه خانوادگی، سبک‌های دلبستگی یا محیط‌های رشد، بیشتر مستعد بازداری هیجانی هستند. این افراد ممکن است:

  • در خانواده‌هایی بزرگ شده باشند که احساسات تابو بوده‌اند.
  • پیام‌هایی از جنس شرم، ضعف یا بی‌ارزشی در رابطه با احساسات دریافت کرده باشند.
  • در روابط قبلی بابت ابراز هیجان، طرد یا تحقیر شده باشند.
  • طرحواره‌هایی چون بازداری هیجانی، اطاعت یا نقص/شرم داشته باشند که ریشه در دوران کودکی دارد.

حتی در فرهنگ‌های خاص که خودکنترلی بیش از ابراز هیجان ارزش‌گذاری می‌شود، افراد بیشتر مستعد بازداری هیجانی هستند.

بازداری هیجانی چگونه روابط عاطفی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؟

روابط عاطفی سالم، مبتنی بر حضور هیجانی، درک متقابل و گفت‌وگوی باز هستند. وقتی یکی از طرفین قادر یا مایل به ابراز احساسات نیست، چرخه‌ای از تنهایی، سردی و سوءتفاهم شکل می‌گیرد که می‌تواند حتی عمیق‌ترین روابط را دچار آسیب کند.

۱. شکل‌گیری الگوی «سکوت به‌جای صمیمیت»

در روابطی که هیجانات بیان نمی‌شوند، گفتگوها سطحی می‌مانند. مسائل حل‌نشده روی‌هم انباشته می‌شوند و فاصله عاطفی افزایش می‌یابد. همسر یا شریک عاطفی ممکن است احساس کند دیده یا شنیده نمی‌شود.

۲. سوءتفاهم‌های مکرر و دردناک

وقتی فرد بازدارنده سکوت می‌کند، طرف مقابل ممکن است آن را به معنای بی‌اهمیتی، سردی یا حتی خیانت تعبیر کند. این سوءبرداشت‌ها بدون توضیح، تبدیل به رنج‌های مزمن می‌شوند.

۳. فرسایش روانی و جسمی

هیجانات سرکوب‌شده در بدن و روان ذخیره می‌شوند. افراد ممکن است دچار اضطراب، سردردهای مزمن، مشکلات خواب و خلق افسرده شوند. سکوت هیجانی، هزینه سنگینی برای سلامت روان دارد.

۴. شکل‌گیری روابط وابسته یا قطع ناگهانی ارتباط

برخی افراد بازدارنده، از ترس طرد شدن وابسته می‌شوند و برخی دیگر با سردی و فاصله گرفتن از رابطه محافظت می‌کنند. در هر دو حالت، رابطه از تعادل خارج می‌شود و الگوهای ناسالم تکرار می‌گردد.

نمونه بالینی: زنی که نمی‌خواست ضعیف دیده شود

مراجع زنی ۳۵ ساله بود که در خانواده‌ای رشد کرده بود که گریه نشانه ضعف تلقی می‌شد. در زندگی زناشویی‌اش، نمی‌توانست از دلخوری‌ها و نیازهایش صحبت کند. همسرش او را بی‌احساس می‌دانست. با شروع روان‌درمانی و زمانی که اجازه یافت احساس غم، خشم و نیازش را بیان کند، الگوی ارتباطی‌اش تغییر کرد و رابطه‌اش از حالت سرد و ساکت، به رابطه‌ای زنده و صمیمی تبدیل شد.

بازداری هیجانی با کنترل هیجانی چه تفاوتی دارد؟

کنترل هیجانی یعنی آگاهی از احساسات و تصمیم‌گیری در مورد نحوه ابراز آن‌ها. بازداری هیجانی یعنی نادیده گرفتن، انکار یا سرکوب احساسات. کنترل نشانه پختگی روانی است، در حالی‌که بازداری ناشی از ترس، شرم یا یادگیری‌های ناکارآمد است. فردی که هیجان خود را کنترل می‌کند، همچنان با احساساتش در ارتباط است؛ اما فرد بازدارنده، گاهی حتی نمی‌داند چه احساسی دارد.

درمان و راهکارهای عملی برای کاهش بازداری هیجانی

۱. درمان طرحواره‌محور: شناسایی و اصلاح طرحواره‌های ریشه‌دار مانند بازداری هیجانی یا نقص/شرم.

۲. تجربه هیجانات در جلسات درمانی: ایجاد محیطی امن برای بیان غم، خشم، شادی یا ترس بدون قضاوت.

۳. نوشتن روزانه احساسات: تمرینی ساده اما عمیق برای اتصال دوباره به دنیای درونی.

۴. آموزش واژگان هیجانی: گسترش دامنه لغات هیجانی برای بیان دقیق‌تر احساسات.

۵. تمرین ارتباط بدون قضاوت: استفاده از جملات «من احساس می‌کنم…» برای گفت‌وگوی عاطفی مؤثر.

جمع‌بندی

بازداری هیجانی اگرچه پنهان و بی‌صداست، اما تأثیرات عمیق و گسترده‌ای بر روابط دارد. اگر بتوانیم سکوت‌های عاطفی را بشنویم، واژگان احساس را دوباره بیاموزیم و به خود اجازه ابراز بدهیم، روابطمان زنده‌تر، واقعی‌تر و صمیمی‌تر خواهد شد. رابطه‌ای سالم، رابطه‌ای است که در آن نه‌تنها شنیده می‌شویم، بلکه احساساتمان نیز مجال حضور می‌یابند.

در جست‌وجوی صدای احساسات خود هستید؟

مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره آرمانا با رویکرد تخصصی در درمان‌های مبتنی بر هیجان، درمان فردی، زوج‌درمانی و طرحواره‌درمانی، آماده است تا همراه شما در مسیر بازگشت به زندگی هیجانی، افزایش خودآگاهی و ترمیم روابط عاطفی‌تان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید