خستگی هیجانی چیست؟
ظرفی را در نظر بگیرید که در حال حرکت به دست گرفتهاید و هر بار کمی آب درون آن سرازیر میشود. تا کجا میتوانید تعادلتان را حفظ کنید؟ تا کجا محتویات این ظرف به وجود شما آسیب نمیزند؟
این پاسخیست که برای رسیدن به روان سالم لازم است برای ظرف هیجانیمان بدهیم؛ ظرفی که پس از تحمل چالشها و موقعیتهای پرتنش، مدام ظرفیت خود را پر میکند. کار به جایی میرسد که فشار وارد بر این ظرف از حد خود فراتر میرود و با سرریز شدن این ظرف، فرد به خستگی هیجانی میرسد. خستگی هیجانی، وضعیت مزمنی از تهی شدن عاطفی و جسمانی است که در معرض استرس بیش از حد یا دائمی بودن ایجاد میشود.
بدون شک هر کدام از ما با موقعیتهای چالش برانگیزی روبرو شدهایم که احتیاج به انرژی روانی و عاطفی بیشتری نسبت به حالت معمول داشتهاند. اما گاهی این استفاده از منابع روانی-عاطفی چنان طولانی میشود که احساس کنترل بر امور را از دست میدهیم و به مرحلهای میرسیم که به نظر میرسد تمام منابع انرژی وجودیمان را از دست دادهایم.
عوامل متعددی میتوانند مقدمات خستگی هیجانی را در فرد ایجاد کنند. برای مثال فقدان حمایت اجتماعی، از طریق محدود کردن دایرۀ اشخاصی که میتوانند گوش شنوا و آغوش همدلانه در شرایط بحرانی باشند، زمینهساز خستگی هیجانی خواهد بود. عوامل دیگری از جمله تعارض در روابط، سوگ از دست دادن عزیزان، ابتلا به بیماریهای مزمن و حتی افکار، احساسات و رفتارهایی که تنظیم نشده باشند نیز میتوانند در تحلیل رفتن منابع عاطفی فرد تاثیر بگذارند.
خستگی هیجانی همچنین میتواند خود را در قالب فرسودگی شغلی و یا بهدنبال فعالیت در برخی مشاغل خاص نشان دهد. مثلا معلمان که به دنبال ایجاد تعادلی میان رضایت والدین و رسیدن به استانداردهای آموزشی هستند یا پزشکان و کارکنان سلامت روان که مستقیما با بیماریهای جسمانی و آسیبهای روانی مراجعهکنندگان سر و کار دارند، ممکن است بیش از دیگران در معرض خستگی هیجانی قرار بگیرند.
نشانههای خستگی هیجانی را میتوان در ۴ جنبه مشاهده کرد:
نشانههای فیزیکی: سردرد، خستگی، تغییرات اشتها، تغییرات وزن، تپش قلب و…
نشانههای روانی: فراموشی، گیجی، مشکلات تمرکز، فقدان تصور و…
نشانههای هیجانی: عصبانیت و تحریکپذیری، بیتفاوتی، بدبینی، بیانگیزگی و…
نشانههای اجرایی: بهرهوری پایین، عدم پایبندی به موعد تحویل پروژهها، غیبت در کار و…
اگر شما هم نشانههایی از وجود خستگی هیجانی را حس میکنید، راهکارهای متعددی برای کاهش آن بهویژه از طریق اصلاح سبک زندگی وجود دارد. این اصلاح را میتوان با ایجاد یک روتین روزانه شامل خوردن میوه و سبزیجات و اختصاص دادن ساعاتی از روز به ورزش و تمرین آغاز کرد. باید بخاطر داشته باشیم که عبور از خستگی هیجانی، بدون مراقبت و توجه به وجودمان ممکن نیست؛ همانقدر که کار و فعالیت برای بهبود زندگی اهمیت دارد، لازم است کمی هم به سرگرمیهای موردعلاقهمان و یا وقت گذراندن با دوستان و آشنایانمان بپردازیم. تعدیل ساعات کاری در کنار مراقبت از جسم و روانمان تا حد زیادی میتواند به رفع خستگی روانی کمک کند. فراموش نکنید که در طول این مسیر حضور متخصصین حرفهای حوزۀ سلامت روان میتواند از آسیبهای احتمالی بیشتر جلوگیری کند.