عشق و تنفر در یک رابطۀ عاطفی چگونه است؟

حیات انسانی، سرشار از تلاش برای دستیابی به یک تعادل است. تعادل یا همان عدم تعارض است که انسان را به آرامش می‌رساند. با وجود این تمایل ذاتی، گاهی زندگی انسان به‌گونه‌ای پیش می‌رود که سایۀ سنگین پارادوکسی عمیق بر روابط عاطفی او خواهد افتاد. گاهی عشق و تنفر در رابطه عاطفی، طی فرایند دوسوگرایی عاطفی، چنان وجود فرد را احاطه می‌کنند که ماندن در رابطه برای او دشوار می‌‌گردد.

همزمانی عشق و تنفر در رابطه عاطفی

بدون شک هر یک از ما در لحظاتی چنان نسبت به معشوق خود احساس خشم یا حتی ناراحتی داشته‌ایم که عشق به او پیش چشمانمان تار شده و یا گاهی چنان از احساس عشق لبریز بوده‌ایم که گمان نمی‌کردیم روزی نفرت یا دست کم دوست نداشتن او را تجربه کنیم. این طیف از احساس عشق، می‌تواند وضعیتی طبیعی در روابط عاطفی باشد. اما برخی افراد نه در موقعیت‌های متفاوت، بلکه همزمان و در یک آن احساس عشق و تنفر در رابطه عاطفی را تجربه می‌کنند.

هنگامی که فردی آدم مهم زندگی شما می‌شود، نبض زندگی شما به او گره می‌خورد؛ گاه او را عمیقا ستایش می کنید و گاه بسیار می‌رنجید. هم محبت وجود خواهد داشت و هم خشم؛ هم دلبستگی و هم تنفر. گویی دو قطب متضاد را در وجود خود جا داده باشد و نتواند میانشان صلح برقرار کند.

برای درک بهتر دوسوگرایی عاطفی، به این مثال توجه کنید؛ در یک روز گرم تابستانی یا روز سرد زمستانی، شما به خوبی می‌دانید چه لباسی مناسب شماست و پیش‌بینی دقیقی از طول روز دارید. حال یک روز بهاری را تصور کنید که میان سرما و گرما در تغییر است. بدون شک انتخاب لباس مناسب برای شما سخت می‌شود؛ در حالی که می‌خواهید از گرمای هوا لذت ببرید، ناگهان سوز سرما بر شما چیره می‌شود. رابطۀ دوسوگرا، افراد را در چنین برزخی نگه می‌دارد. شاعر رومی، کاتولوس، رنج ناشی از این وضعیت را بدین شکل برای معشوق خود توصیف می‌کند:

 “متنفرم و دوستت دارم. شاید بپرسی چرا این کار را می‌کنم. نمی‌دانم، اما احساس می‌کنم این اتفاق می‌افتد و من هستم که شکنجه می‌شوم.”

3 راه رهایی از عشق و تنفر در رابطه عاطفی

تعارض نخستین را پیدا کنید.

برای رهایی از این رنج، پیش از هر چیز لازم است از پوستۀ آغازین عبور کنید و به زیربنای آن برسید. درک بهتر عشق و تنفر در رابطه، زمانی حاصل می‌شود که با تلاش و حوصله تعارض نخستین را پیدا کنید. گام‌های بعدی، متناسب با تعارض اولیه خواهند بود. برای مثال، گاه این وضعیت از آنجایی آغاز می‌شود که دو طرف یک رابطه دچار تغییراتی در ارزش‌هایشان می‌شوند و سازگاریشان نسبت به قبل کاهش می‌یابد. و یا انتخاب‌های جدیدی که در زندگی دارند، نگرانی‌های جدیدی در ذهنشان می‌سازد. بعد هم به جای صحبت در مورد نگرانی‌ها و تلاش برای دستیابی به راه‌حل، آن را در ذهن خود حمل می‌کنند تا نهایتا خود را به شکل یک انفجار نشان دهد. 

زبان مشترک تبادل نظر خلق کنید.

برای رفع تنش پیش از آنکه آسیب‌زا شود، لازم است زبان گفتگو با یکدیگر را بیاموزید و با اعتماد به نفس و احترامی که شایستۀ رابطۀ شماست، در مورد نگرانی‌ها و حتی ارزش‌های جدیدتان بحث و تبادل نظر داشته باشید. 

برای ایجاد تغییر در دوسوگرایی عاطفی، تلاش کنید.

پس از یافتن منشا عشق و تنفر در رابطه، نوبت به تلاش برای رفع آن می‌رسد. می‌توانید کمی بر روی آنچه از دست خود شما برمی‌آید تا تغییری در وضعیت ایجاد شود، تمرکز کنید. این کار کمک می‌کند تا با مدام متهم ساختن یکدیگر، موجبات رنجش بیشتری را فراهم نکنید. در کنار این فعالیت‌ها، نباید فراموش کنید که گاهی لازم است به جای دقیق شدن در تک تک جزئیات لحظاتتان و آنالیز آن‌ها، کل‌نگری داشته باشید و به رابطه‌تان از تمامی ابعاد نگاه کنید. 

البته که خلاص شدن از ادوسوگرایی عاطفی و صرف داشتن احساسات مثبت یا احساسات منفی، کار راحتی نیست. حتی ممکن است نیاز به اتخاذ تصمیمی جدی و جدید برای تداوم رابطه داشته باشید. در اینجا لازم است ضمن پذیرش طیف متناقض عشق و تنفر در رابطه، با کمک تخصصی مشاوران و روان‌شناسان، از بزنگاه رابطه عبور امنی داشته باشید.

دیدگاهتان را بنویسید